{ }

یکی از موضوعات مهم در بحث داوری، ابطال رای داور و قواعد مربوط به آن می باشد.این دعوا دارای پیچیدگی های حقوقی بسیاری می باشد. از این نظر قواعد مربوط به آن از مهم ترین مسایل حقوق داوری محسوب می شود. این امرسبب شده است که بحث ابطال رای داور با وجود سادگی ظاهر،به یکی ازدعاوی پیچیده تبدیل شود.

مراحل رسیدگی به دعوای ابطال رای داور

مراحل رسیدگی به این دعوا، شامل تقویم دادخواست، تشکیل جلسه رسیدگی، امکان اخذ توضیح ازطرفین وحتی داور، استفاده از نظرکارشناس وغیره است.

  • در مورد لزوم یاعدم لزوم دادخواست در قانون آئین دادرسی مدنی، مقرراتی در مورد شکل دادخواست ابطال دیده نمی شود. برخی ازحقوقدانان استفاده از کلمه درخواست به جای دادخواست را قرینه ای برعدم لزوم رعایت مقررات مربوطه به دادخواست رسمی می دانند. این نتیجه مورد تایید دیوان کشور قرار گرفته است .

در بسیاری ازموارد مشاهده می شود که قانون، عبارت درخواست را به کار برده اما کسی تردیدی درلزوم تقویم دادخواست ندارد. اگرقرار است معیاری برای لزوم یاعدم لزوم دادخواست ارائه شود، توجه به اصل کلی مقرردر ماده ۴۸ قانون لازم است. طبق این ماده، شروع رسیدگی دردادگاه مستلزم تقدیم دادخواست می باشد.

همچنین طبق ماده ۴۹۰ قانون آئین دادرسی مدنی درخواست ابطال رای داور، ماهیتا دعوا محسوب می شود. و تقدیم دادخواست لازم و ضروری می باشد.

  • پس از ارائه دادخواست و ارجاع آن به شعبه، جلسه رسیدگی تشکیل می شود. خواهان باید آماده ارائه توضیحات مورد نظر دادگاه باشد. چنانچه برای ادای توضیح حضور نیابد، دادخواست او ابطال خواهد شد. دعوای ابطال مانند سایر دعاوی است و باید اصول و تشریفات دادرسی را رعایت نمود.

مرجع صالح رسیدگی به دعوی ابطال رای داور

در این زمینه دو حالت وجود دارد:

  • ماده ۴۹۰ قانون آئین دادرسی مدنی، رسیدگی به دعوای ابطال رای داور رادرصلاحیت دادگاهی می داندکه دعوا را ارجاع به داوری نموده است. همچنین دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد، نیز صالح است. برای مثال ممکن است قرارداد داوری و اقامتگاه طرفین در تهران باشد. اما موضوع اختلاف راجع به مال غیر منقول واقع در کرج باشد. دراین مواقع با توجه به ماده۲۳قانون آئین دادرسی مدنی مرجع صالح، دادگاهی است که مال غیر منقول درحوزه آن واقع است.

در این مورد نمی توان به ماده ۱۳ قانون آئین دادرسی مدنی استناد نمود. طبق این ماده، دعاوی راجع به اموال منقول،که ازعقود وقراردادها ناشی شده،دردادگاهی رسیدگی میشودکه عقدقرارداد درحوزه آن واقع شده است. همچنین دادگاهی که تعهد می بایست در آنجا انجام شود،نیز صالح به رسیدگی است.

  • دردعاوی دیگر، نظیربی اعتباری قراردادداوری که درارتباط بارای داوریست، دادگاهی صالح است که حق رسیدگی به اصل دعوای ابطال رای داور رادارد. دراین مواقع به قواعدی مانند محل اقامت خوانده رجوع نمی شود. زیرا این دعاوی از توابع دعوای اصلی میباشند وطرح آنها درمرجعی دیگر، غیر از مرجع اصلی صحیح نیست. ضمن اینکه این دعاوی به طور معمول از مقدمات دعوای اصلی درخصوص ابطال رای داور محسوب می شوند. لازم به ذکر است در صورت طرح مستقل آنها نیز نباید صلاحیت را تغییر داد.

 

خواهان و خوانده دعوای ابطال رای داوری

در این دعوا، معمولا خواهان، محکوم علیه رای داوری می باشد. اما ممکن است که بخشی از رای به سود یکی از طرفین و بخشی نیز به زیان او باشد.دراین صورت محکوم له میتواند برای ابطال بخشی ازرای که به زیان اوست دعوای ابطال رای داوری را مطرح نماید. در این دعوا، خوانده، محکوم له رای داوری می باشد.

در صورتیکه محکوم له رای داوری اشخاص متعددی باشند، دعوا علیه همه آنها مطرح میشود.

سوال مهم این است که آیا خود داور نیز می تواند در دعوای مذکورطرف دعواقرارگیرد؟

با توجه به اینکه دعوا توجهی به داور ندارد حضورش از نظر قواعد دادرسی ضروری نیست.

مهلت طرح دعوای ابطال رای داور

طبق ماده ۴۹۰ قانون آئین دادرسی مدنی هریک از طرفین می تواند ظرف ۲۰ روز بعد از ابلاغ رای داور، از دادگاهی که دعوا را ارجاع به داوری کرده یا دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد، حکم به بطلان رای داور را بخواهد.

در صورتی که در مهلت مقرر در قانون نسبت به طرح دعوای ابطال رای داور اقدامی نشود.  چنانچه رای داور نیز برخلاف قواعد موجد حق صادر شده باشد. باز هم نمیتوان خارج از مهلت نسبت به طرح دعوای ابطال اقدام نمود. چراکه عدم طرح دعوای ابطال بعد از اطلاع و ابلاغ ،دلالت بر پذیرش محتوای آن دارد. لازم به ذکر است در رویه قضایی رعایت مهلت را در همه موارد لازم می داند.


نظرات