{ }

 

 

      مشکلات مردان برای ازدواج مجدد

درصورتی که همسرش فوت شده باشد، در صورت اقدام خیلی زود جهت تشکیل دوباره خانواده، به بی مهری و عدم علاقه به همسر پیشین خود متهم می شود.

 

در صورتی که همسرش طلاق گرفته باشد و خیلی سریع جهت ازدواج دوم اقدام کند، احتمال دارد شائبه حضور فرد تازه از قبل جدایی در زندگی آن مرد پررنگ شود و اطرافیان گمان کنند دلیل جدایی آن مرد، ازدواج با همسر فعلی اش بوده است.

 

در صورت داشتن فرزند، باید فرزندش نیز با این عمل موافق بوده و شخص بعدی را به عنوان نامادری بپذیرد.

 

یکی دیگر از موضوع هایی که مردان طلاق گرفته با آن روبه رو هستند، پرداخت مهریه است. گاهی تا سال ها بعد از طلاق، پرداخت مهریه و یا نفقه کودکانی که با مادرشان زندگی می کنند، مشکل های اقتصادی را برای مرد به وجود می آورد..

 

اما همانگونه که اشاره شد، در جامعه ما ازدواج مجدد مردان پذیرفته شده تر بوده و مشکل های کمتری به همراه دارد، به این دلیل که هم به جهت عرف جامعه و هم عدم منع قانونی و هم بدان جهت و باورهای عموم، ادامه زندگی مجردی، برای مرد بیوه یا طلاق گرفته را طاقت فرسا و سخت می داند، به خصوص اگر دارای فرزند هایی نیز باشد، حتی مردانی که سن و سالی از آن ها گذشته نیز در صورتی که جهت ازدواج اقدام کنند، به دلیل آنکه افکار عمومی اندیشه می کند یک مرد احتیاج دارد تا زنی به زندگیش سر و سامان دهد، باز هم ازدواج مجددش پذیرفته شده است.

 

        مشکلات زنان برای ازدواج مجدد

با توجه به این که جدایی یا فوت هر کدام شرایط ویژه ای را برای یک زن به وجود می آورد، در آغاز به مشکل های زنی می پردازیم که همسرش فوت شده است.

 

اگر همسر زن فوت کند، حتی اگر زمانی هم از آن گذشته باشد، زنی که دوباره قصد ازدواج دارد به بی مهری نسبت به همسر ابتدایی خود محکوم می شود.

 

خانواده همسر فوت شده احتمال دارد مشکل داشته و پذیرش مناسبی نداشته باشند و همچنین با نگهداری نوه هایشان توسط یک ناپدری مخالفت کنند.

 

گهگاهی پذیرش فرزندان در حالی که خاطره خوش پدر را در ذهن خود دارند، خیلی مشکل است.

 

در صورتی که زن از همسرش جدا شده باشد نیز با مشکل های ویژه خود روبه رو می شود.

 

 در صورت جدایی از همسر، ازدواج مجدد احتمال دارد حمل بر بوالهوسی و تنوع طلبی گردد؛ مخصوصاً اگر فرزندی داشته باشد.

 

قانون نانوشته فرهنگی وجود دارد که زنی که فرزند دارد تا آخر عمر همان مهر مادری برایش کفایت می کند.

 

برخورد همسر اول زن اصولاً مناسب نیست. در خیلی از موارد حضانت و نگهداری فرزند در صورتی که زن ازدواج کند از او گرفته می شود. مخصوصاً اگر فرزندشان دختر باشد، احتمال دارد مرد به بهانه عدم اطمینان از ناپدری، از شب ماندن دخترش نزد مادر خود مانع شود.

 

اما موردی که هر دو دسته زنان با آن روبه رو هستند، نگاه منفی جامعه است؛ حتی اگر بیان نشود. فرهنگ ما به زنی که پا روی احتیاج هایش بگذارد و تنها به مادری فکر کند، نمره مثبت تر وبهتری می دهد تا زنی که تصمیم بگیرد شرعاً و قانوناً به این تنهایی خاتمه دهد.

 

       ازدواج دوم برای هر دو جنس و تحت هر شرایطی ویژگی هایی دارد:

به صورت کلی ازدواج دوم با ریسک زیاد تری همراه است. زن و مرد یا خاطره های همسری که فوت شده و دوستش دارند را با خود به همراه می برند که  احتمال دارد در پذیرش شخص دوم جلوگیری کند و یا یادگاری های یک زندگی پر تنش و اختلاف که منجر به جدایی او شده است، روحش را زخمی کرده و احتیاج  به درک مقابل و التیام  از همسر تازه دارند..

 

 باید زمان مناسب بگذرد تا فرد برای داخل شدن به زندگی تازه آماده شود.

 

قبول کردن نقش نامادری و ناپدری، یکی از لازمه های شخصی است که وارد زندگی جدید می شود. او باید بداند فرزندان به آسانی با این موضوع کنار نمی آیند و ایده آل به این موضوع فکر نکند..

 

ازدواج دوباره  پدیده ای نامأنوس و غریب در فرهنگ ماست که به علت آمار بالای طلاق و جمعیت رو به ازدیاد جمعیت بیوه زنان و بیوه مردان، به صورت طبیعی از قبح آن کمتر شده و تعداد بیشتری از افراد، دوباره ازدواج می کنند، اما احتیاج به فرهنگ سازی و رفع موانع قانونی جهت اقدام درست دارد. چیزی که مشخص است، ازدواج در هر سنی برای فرد احتیاج است، اما تصمیم دوباره جهت تشکیل خانواده امری است که به فرهنگ جامعه برمیگردد و این در حالی است که هیچ منع شرعی برای زنان و مردان برای ازدواج دوباره وجود ندارد..

 

       فرزندان و ازدواج مجدد یکی از والدین

فرزندان و به خصوص فرزندان پسر در مورد ازدواج دوباره مادران و فرزندان دختر در مورد ازدواج دوباره پدرانشان خیلی حساس هستند که می توان گفت عمده این مشکلات روی جنسیت می چرخد. مردی که می خواهد تشکیل زندگی دوباره بدهد باید با دخترش به نوعی مدارا کند تا وی فکر نکند که نادیده گرفته و طرد می شود و حس حسادتش را برافروزد بلکه باید او را مجاب کند که دوستش دارد اما از احتیاج به ازدواج هم صحبت کند و نوع این دوست داشتن ها را از هم جدا کند. رابطه مادران و پسران نیز به همین صورت است و اکثر اوقات فرزند ذکور نسبت به ازدواج دوباره مادرش غیرتی می شود و احساس بدی پیدا می کند.

 

مادر باید در این زمینه صبوری به خرج دهد و در عین ابراز توجه و علاقه به فرزند، از احتیاج به تشکیل زندگی مستقل برای خود صحبت کند. چه زن و چه مرد هیچوقت نباید به فرزندانشان بگویند که من آنقدر به تو علاقه مندم که هرگز ازدواج نمی کنم. ولی در مورد زن و مردی که هر 2 دارای فرزند هستند و می خواهند زیر یک سقف بروند، وضعیت کمی سخت تر و پیچیده تر می شود. والدین باید روی رابطه بین فرزندانشان با یکدیگر کار کنند تا تنش کمتری به وجود آید البته به شرط آن که هیچ درگیری ای بین زن و مرد وجود نیاید. نکته مهم و ضروری این است که باید به آن اشاره کرد، تا هنگامی که رابطه رسمی و جدی نشده، فرزندان را نباید از ازدواج دوم مطلع کرد ولی هنگامی که مسئله جدی شد و به سرانجام رسید، باید به فرزندان در مورد تشکیل زندگی مشترک و ازدواج توضیح داد.


نظرات